نگاهی به سریال او یک فرشته بود

سریال های مناسبتی همواره دارای پیام ها و شاخص های خاص می باشند در این میان او یک فرشته بود برای اولین بار شیطان را در کالبد یک انسان نمایش داد. نوعی قالب متافیزیکی برای باورپذیر کردن شیطان در این مجوعه تعبیه شده است.

قسمت اول این سریال مهم ترین و پرچالش ترین قسمت این داستان است که در آن نمای حیاط یک مسجد نشان داده می شود و بهزاد ( با بازی زنده یاد حسن جوهرچی) مشغول صحبت با یکی از اقوام خویش است. مضمون صحبت در مورد اشتباه فرد خطاکار و غرور و کبر است که به ناگاه بهزاد را فرا میگیرد و ادعا می کند که هرگز اراده خویش را در گرو هوا و هوس قرار نداده است. در حین این گفتگو شاهد شکل گیری شخصیت یک شیطان در گوشه دیگر حیاط هستیم، به گونه ای که انگار بهزاد با دست خویش دامی عظیم را برای خود ایجاد می کند.

شیطان داستان در قالب یک دختر جوان با ماشین بهزاد تصادف کرده و وارد قصه می شود. یک شخصیت مومن و متعهد که در کار و زندگی خویش همواره خدا را مدنظر داشته است اکنون در حال امتحان و شاید هم نوعی عذاب است. ورود این دختر به زندگی بهزاد باعث بر هم خوردن زندگی زناشویی، مرگ مادر  بهزاد و از هم پاشیده شدن کانون خانواده می شود تا جایی که بهزاد تصمیم به طلاق همسر  و ازدواج با دختر جوان میشود.

یکی از المان های زیبای این سریال زمان برخورد شخصیت مادر بهزاد و روحانی مسجد با دختر جوان است. نور پردازی سبز که نشانگر روح پاک و باور مقدس این دو فرد می باشد تداعی جذاب چالش کفر و ایمان است. به نوعی مادر و روحانی نوعی سپر دفاع بهزاد برای جلوگیری از غوطه ور شدن در منجلاب گناه و فساد است. حتی در لحظه مرگ مادر نیز  دوربین از زاویه دید مادر به فرشته نگاه می کند و حلقه های آتش جهنم را در اطراف او مشاهده میکند. گول زدن کودکان توسط شیطان نیز به کرات در قسمت های مختلف سریال مشاهده می شود تا جایی که شخصیت کودک سریال در معرض تصادف قرار میگیرد و با کمک پدرش از مهلکه مرگ نجات میابد.

انتهای سریال با سکانسی بسیار زیبا پایان می یابد که در آن شاهد توبه و طلب بخشش بهزاد از ایزد منان هستیم

و گویی این من شیطانی از قالب فردیت خارج شده و به ذات پاک الهی متصل میشود.

یاد و خاطره بازی زیبای زنده یاد حسن جوهرچی را در این مجموعه گرامی میداریم.